همه چی

امروز دلم واسه داشتنت پَر که نه ، پَر پَر مے زنه
واسه بودنت و بغل کردنت !
اینکه سَرم رو بذارم روے شونه ات و دستات رو فرو کنے لاے موهام
و بگے: مالِ خودمے ... ! ♥
بعد ببینے که چه جورے با همین دو سه حرف تو آروم مے شم
امروز دلم خیلے امنیت تو رو مے خواست ! خیلے ...!

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:48توسط نیما | |


دل ندادی........

با خود گفتم این نیز بگذرد..

دل شکستی......

باز هم گفتم این نیز بگذرد

دل بریدی و رفتی......

من ماندم این زمزمه که...
 
 
 

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:47توسط نیما | |


عشق چشمی است كه گاه

خود را به كوری می زند......

تا از خیابان عبورش دهی...

بی آن كه بدانی عبورت داد !!

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:47توسط نیما | |

اشتباه از من بود.........
پر رنگ نوشته بودمت بر کتیبه دلم

به سختی پاک میشوی ...

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:46توسط نیما | |

چقدر تازگی دارد این روزهایی که به امید آمدن کسی دلخوش نیستم و

شبهایی که از نیامدن کسی دلگیر نمیشوم

بی کسی هم بدکسی نیست.....

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:45توسط نیما | |

به سلامتــــی دختــــری که وقتــــی عشقشو می بینـــه دلش پــر میکشـــه بپــره تو بغلــش ولی نجــابتش نمیـــذاره .

به سلامتــــی پســریکه حتی یه بــارم به خــودش اجـــازه نداد دستــش به عشــقش بخوره ولی پاش بیفتـــه دستـــاشو واسه عشقش میـــده .

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:37توسط نیما | |

●●●▬▬▬▬▬▬♪♫♪ஜ۩۞۩ஜ♪♫♪▬▬▬▬▬●●●

همبن روزهاست

بویِ حلوا و الرّحمن بپیچَد

پارچه ای سیاه بزنم

"تا اطلّاع ثانوی تعطیل می باشد"

آهسته رد شو . . .

مشغولِ فاتحه خواندن برایِ خاطراتمان هستم

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:37توسط نیما | |

بعـضـی وقـت هـا
بـعـضـی هـا
"بـے صـدا" ا ز زنـدگـیَـت مـی رونـد ;
" بـے خـداحـافـظـے "
بـا پـای ِ "بـرهـنـه"
روی ِ "نـوك ِ پـا "
"پـاورچـیـن ... پـاورچـیـن"
تـا مـبـادا صـدای ِ "تـق تـق" كـفـش هـاشـا ن
آگـاهـت كـنـد از رفـتـنـشـا ن . . .

فقط برای تو :◄M◄

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:36توسط نیما | |

تقصیر تونیست
مقصر معلم دستور زبان فارسی بود
که به من نگفت
"من" باهر "تویی" "ما" نمیشود!

+نوشته شده در دو شنبهبرچسب:,ساعت14:33توسط نیما | |